خانه شب. شبستان که حرم سرای پادشاهان باشد. (از برهان). مرادف شبستان. (آنندراج). شبستان وحرم سرای پادشاهان. (ناظم الاطباء) ، خانه ای که شبها درویشان در آن به سر برند. (ناظم الاطباء) (از برهان). خانه ای را گویند که برای نزول غربا و فقرا در شب مقرر کرده باشند. (آنندراج) : بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت شب ازبهر درویش شبخانه ساخت. سعدی. ، خلوتگاهی که شبها در آن عبادت کنند. (ناظم الاطباء)
خانه شب. شبستان که حرم سرای پادشاهان باشد. (از برهان). مرادف شبستان. (آنندراج). شبستان وحرم سرای پادشاهان. (ناظم الاطباء) ، خانه ای که شبها درویشان در آن به سر برند. (ناظم الاطباء) (از برهان). خانه ای را گویند که برای نزول غربا و فقرا در شب مقرر کرده باشند. (آنندراج) : بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت شب ازبهر درویش شبخانه ساخت. سعدی. ، خلوتگاهی که شبها در آن عبادت کنند. (ناظم الاطباء)
خانه زنبورعسل: ای صدر گبت خانه برآشفتی با ابلهی و بیخردی جفتی. سوزنی. آرام کی پذیرد تا محشر آن گبت خانه را که برآشفتی. سوزنی. سهل است گبت خانه برآشفتن گبتی به خایه برنه و خوش خفتی. سوزنی. رجوع به گبت و کبت و گبت انگبین شود
خانه زنبورعسل: ای صدر گبت خانه برآشفتی با ابلهی و بیخردی جفتی. سوزنی. آرام کی پذیرد تا محشر آن گبت خانه را که برآشفتی. سوزنی. سهل است گبت خانه برآشفتن گبتی به خایه برنه و خوش خفتی. سوزنی. رجوع به گبت و کبت و گبت انگبین شود
طرب سرای. طرب گاه. جایگاه شادی و طرب: روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار چرخ فیروزه طربخانه ازین کهگل کرد. حافظ. در زوایای طرب خانه جمشید فلک ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع. حافظ
طرب سرای. طرب گاه. جایگاه شادی و طرب: روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار چرخ فیروزه طربخانه ازین کهگل کرد. حافظ. در زوایای طرب خانه جمشید فلک ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع. حافظ